اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1003

1. من لاف تقوی تا بکی در خرمن طاعت زنم

2. کو برق آتش سوز من کاتش زند در خرمنم

3. آواره چون مجنون شدم نگرفت کرد امن مرا

4. برخار صحرا گه گهی ماری بگیرد دامنم

5. دستم مگیرایهمنفس کز گلخنم آری برون

6. بگذار کز دیوانگی گلشن نماید گلخنم

7. دست محبت میزند بر دامنم میخی دگر

8. هر گه که خواهم از زمین دامان خود را برزنم

9. منت ای باغبان گرره بگلشن دادیم

10. کز تاله و فریاد خود من بلبل این گلشنم

11. شیرین لبا چون اهلیم در تلخی غم بی لبت

12. من خسرو عهدم ولی فرهاد وادی مسکنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سحر با باد می‌گفتم حدیث آرزومندی
* خطاب آمد که واثق شو به الطاف خداوندی
شعر کامل
حافظ
* از سیاهی نامه اعمال خود را پاک کرد
* هر که زین ماتم سرا با موی چون کافور رفت
شعر کامل
صائب تبریزی
* انگور سیاهست و چوماهست و عجب نیست
* زیرا که سیاهی صفت ماه روانست
شعر کامل
منوچهری