اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1021

1. تو عیش کن بفراغت که من سپند توام

2. بسوز آتش دل دفع هر گزند توام

3. غبار دیده بر گرد رهگذارت از آن

4. گشاده چشم براه سم سمند توام

5. دل کباب مرا نیست غیر گریه تلخ

6. ز بسکه سوخته لعل نوشخند توام

7. شراب تلخ چنانم کجا برد از هوش

8. که تلخی سخنی از لب چو قند توام

9. تراست ناز و مرا صد نیاز چون اهلی

10. تو سرو ناز منی من نیازمند توام


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ای آشنا که گریه کنان پند می دهی
* آب از برون مریز که آتش به جان گرفت
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* هست بی صورت جناب قدس عشق
* لیک در هر صورتی خود را نمود
شعر کامل
جامی
* ما به فلک بوده‌ایم یار ملک بوده‌ایم
* باز همان جا رویم جمله که آن شهر ماست
شعر کامل
مولوی