غزل شمارۀ 1033
1. سر تا قدم چو شمع ز مهرش در آتشم
2. دشمن نبیند آنچه من از دوست میکشم
3. دیوانه وار با کسم الفت نمانده است
4. از بسکه در خیال رخ آن پریوشم
5. شیرین لبا، نصیب دل دشمن تو باد
6. زهری که من ز تلخی عشق تو میچشم
7. فکری مرا بهر سر مویی ز زلف تست
8. دایم من از خیال پریشان مشوشم
9. طوبی بزیر سایه من سر در آورد
10. گر سایه بر سر افکند آن سرو دلشکم
11. اهلی اگرچه دلخوشیی روزیم نشد
12. اینم خوشی بسست که با ناخوشی خوشم
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده