اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1039

1. غیرت عشق کی هلد، کز ستم تو دم زنم

2. ورنه بیکدم از غمت هر دو جهان بهم زنم

3. ای پی داد میزند آتش آه من علم

4. چند ز آتش ستم بر فلک این علم زنم

5. جامه دران من از غمت دست خسان بدامنت

6. بیم بود که جیب جان چاک ازین ستم زنم

7. چاک جگر رقم زند لاله صفت هلاک من

8. چند ز زخم ناخنان بر جگر این رقم زنم

9. درحرم وصال تو کس ندهد رهم چو سگ

10. من چه سگم که حلقه هم بر در این حرم زنم

11. کعبه بیک نظر دهد مزد هزار ساله سعی

12. پس همه عمر میسزد در طلبش قدم زنم

13. اهلی اگر ز گل بود مرغ کمال زاریش

14. من نه کمم ازو ولی لاف کمال کم زنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دل تو چون گل رعنا دو رنگ افتاده است
* وگرنه حسن خزان و بهار یکدست است
شعر کامل
صائب تبریزی
* شیطان راه ما نشود گندم بهشت
* ما را بس است نان جوین دیار خویش
شعر کامل
صائب تبریزی
* یافت در بی بصری گمشده خود یعقوب
* بصر از هر که گرفتند بصیرت دادند
شعر کامل
صائب تبریزی