اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1042

1. تا کی خمار محنت آن سیمبر کشم

2. او می خورد بمردم و من دردسر کشم

3. درد مرا بغیر چه نسبت که مدعی

4. خار از قدم بر آرد و من از جگر کشم

5. ظاهر شود خرابی عالم ز سیل اشک

6. روزی که من گلیم خود از آب برکشم

7. من مست خود مرادم و ناصح مرا ز می

8. چندانکه منع بیش کند بیشتر کشم

9. گر نوشم از سفال سگان تو دردیی

10. بهتر ز آب خضر که از جام زرکشم

11. بعد از هزار سال که یکجام دادیم

12. بختم امان نداد که جام دگر کشم

13. اهلی بهل که ناوک او در دلم بود

14. حیف است تیر یار که از دل بدر کشم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* شبی چون شبه روی شسته بقیر
* نه بهرام پیدا نه کیوان نه تیر
شعر کامل
فردوسی
* دارم امید بر این اشک چو باران که دگر
* برق دولت که برفت از نظرم بازآید
شعر کامل
حافظ
* برنمی آیم به رنگی هر زمان چون نوبهار
* سرو آزادم که دایم یک قبا باشد مرا
شعر کامل
صائب تبریزی