اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1077

1. حدیث سوز دل چونشمع از آنمعنی گران دارم

2. که نبود زهره گفتن گر از لب بر زبان آرم

3. کیم آتش نشاند دیده زان اشکی که میریزم

4. که آن آتش که جان سوزد درون استخوان دارم

5. ز شوخی میکنی آزار دلهای حزین و من

6. به یارب شب از گزندت در امان دارم

7. مکش بر من کمان کز کوی من بگذر بناکامی

8. حذر کن زانکه منهم تیر آهی در کمان دارم

9. مرا در کنج محنت سر بزانو ماندن ای اهلی

10. بدانمعنی دلیل آمد که جانی سر گران دارم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به هر جنسی که می گیرند اخلاص و وفا خوب است
* پس از عمری گذر افتاده بر ما کاروانی را
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* سرت گر بساید به ابر سیاه
* سرانجام خاک است ازو جایگاه
شعر کامل
فردوسی
* یار گندم گون بما گر میل کردی نیم جو
* هر دو عالم پیش چشم ما نمودی یک عدس
شعر کامل
اوحدی