اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1125

1. دیده دریا چو شد از گریه چه تدبیر کنم

2. دل بطوفان نهم و چشم به تقدیر کنم

3. پیرم و مست جوانان ز خودم شرمی باد

4. که جوانان نکنند آنچه من پیر کنم

5. کس ره من ندهد در حی لیلی وش خویش

6. مگر اینصورت مجنون شده تغییر کنم

7. گفته یی درد دل خویش بگو پیش طبیب

8. بیش از آن درد دلم هست که تقریر کنم

9. من جز از سجده بت راه بطاعت نبرم

10. کافری باشم اگر دانم و تقصیر کنم

11. دوش در خواب سحر همدم خورشید شدم

12. مگر این خواب بدیدار تو تعبیر کنم

13. عاقلی به زمن ایخواجه طلب در غم دل

14. من بزنجیر دلم دل بچه زنجیر کنم

15. اسم اعظم مگرم ملک سلیمان بخشد

16. ورنه من چون تو پری را بچه تسخیر کنم

17. خواب راحت ز درت یافتم آنروز مباد

18. که ببد روزی ازین مرحله شبگیر کنم

19. کس ز صد حرف یکی ره نبرد چون اهلی

20. آیت حسن ترا کاینهمه تفسیر کنم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ماجرای عقل پرسیدم ز عشق
* گفت معزولست و فرمانیش نیست
شعر کامل
سعدی
* هیچ نخلی همچو رز در بوستان چالاک نیست
* هیچ دستی در جهان بالای دست تاک نیست
شعر کامل
صائب تبریزی
* به نصیحتگر دل شیفته می‌باید گفت
* برو ای خواجه که این درد به درمان نرود
شعر کامل
سعدی