اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1128

1. آنکه شب روز طرب کرد ز روی چو مهم

2. گر بتابد رخ خود وای بروز سیهم

3. آفتابی که من از یک نگهش زنده شدم

4. چکنم گر نکند از کرم خود نگهم

5. زان ز نخدان من مسکین چو بچاه افتادم

6. دوست گر دست نگیرد که برآرد ز چهم

7. گرچه ره داد بخویشم مرو ایدل گستاخ

8. که غیورست و ز غیرت بدهد باز رهم

9. من چو زلف تو پریشان نه ز خویشم شب و روز

10. که پریشان تو کنی روز و شب و سال و مهم

11. دم نیارم زدن از خرمن طاعت ترسم

12. که کند خاک سیه آتش برق گنهم

13. چون گدای در آن شاه بتانم اهلی

14. نا امید از در بخشش نکند میل شهم


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بنشین یک نفس ای فتنه که برخاست قیامت
* فتنه نادر بنشیند چو تو در حال قیامی
شعر کامل
سعدی
* آن که مسلسل نمود طرهٔ لیلی
* خواست که مجنون اسیر سلسله باشد
شعر کامل
فروغی بسطامی
* نرگس مست تو راه دل هشیاران زد
* خفته را بین که چسان بر صف بیداران زد
شعر کامل
فروغی بسطامی