اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 114

1. من سری دارم که بر خاک ره از جولان اوست

2. هرکه بردارد زخاک ره سر من زان اوست

3. او که خواهد در خم چوگان سرماهمچو گوی

4. گوییا کاینک سرما و سر میدان اوست

5. گر بخون غلطان نشد زان زلف چون چوگان دلم

6. این گنه از گو نبود از جانب چوگان اوست

7. پیش آهوی حرم صاحبدلان قربان شوند

8. من سگ یارم که آهوی حرم قربان اوست

9. در هوا هر ذره خاکی مردم چشمی بود

10. بسکه چشم عاشقان خاک ره از جولان اوست

11. دامن اهلی که چاک از عشق شد چون دوزیش

12. تا بدامان قیامت چاک در دامان اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* مسکین بنفشه بر سر زانو نهاده سر
* با جامه کبود پریشان و سوگوار
شعر کامل
سلمان ساوجی
* آب رود نیل را از دست ناید رفع آن
* عشق یوسف بر زلیخا چون کشید انگشت نیل
شعر کامل
محتشم کاشانی
* در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
* که با این درد اگر دربند درمانند درمانند
شعر کامل
حافظ