اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1142

1. ما خود بریده ایم دل از کار خویشتن

2. لیکن تو رحم کن بگوفتار خویشتن

3. من جان فروشم و تو بهیچم نمی خری

4. کس چون تو نیست واقف بازار خویشتن

5. ما گفته ایم با تو تو با ما مگوی هیچ

6. شرمنده تو ایم ز گفتار خویشتن

7. هر عاشقی که خون جگر از نظر بریخت

8. هرگز گلی نچید ز گلزار خویشتن

9. اهلی که پیش یار بگوید حدیث تو

10. یار تو کیست گر نشوی یار خویشتن


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سبکساران به شور آیند از هر حرف بی مغزی
* به فریاد آورد اندک نسیمی نیستانی را
شعر کامل
صائب تبریزی
* لبش می‌بوسم و در می‌کشم می
* به آب زندگانی برده‌ام پی
شعر کامل
حافظ
* با چنین قامت و بالا چو درآیی در باغ
* سر بزیر آورد و پای تو بوسد عرعر
شعر کامل
سیف فرغانی