غزل شمارۀ 1151
1. خوش است زیر سر آن خشت آستان دیدن
2. ولی گرانی سر کی بر آن توان دیدن
3. مرا ز تیغ تو بر استخوان بود زخمی
4. که همچو پسته توان مغز استخوان دیدن
5. ز تیر غمزه که تاب آرد ای کمان ابرو
6. دو چشم ترک تو در خانه کمان دیدن
7. نشاط این من و یعقوب خسته میدانیم
8. جمال یار سفر کرده ناگهان دیدن
9. ز اشک گرم کشد میل دیده را اهلی
10. که کوری است رخت پیش مردمان دیدن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده