غزل شمارۀ 1205
1. بیا ایعشق جانسوز آتشم در جان محزون زن
2. بیا ای آتشین آه و علم بر بام گردون زن
3. خیالت میرسد در دل کجا جان در میان گنجد
4. بگو سلطان رسید اینک تو ز آنجا خیمه بیرون زن
5. تنور سینه میجوشد گر از طوفان حذر داری
6. بیا بر آتشم آبی از آن لبهای میگون زن
7. ترا صوفی ز دیر ما صدای حلقه در بس
8. وگر در حلقه میآیی صلا بر گنج قارون زن
9. بیفکن استخوان پیش هما وز وی مجو همت
10. بیا و قرعه همت بر این روی همایون زن
11. درآ ساقی و باقی کن حدیث دجله و جیحون
12. قدم بر دیده ما نه قلم بر حرف جیحون زن
13. اسیر لشگر غم تا بکب اهلی بدین روزی
14. ز تیغ آه خود یکشب بر این لشگر شبیخون زن
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده