غزل شمارۀ 1230
1. بنمای آتشین رخ و مست شراب شو
2. ماییم و پاره جگری گو کباب شو
3. برخیز اگر هوای صبوحیست ایگلت
4. حاجت بصبح نیست تو خود آفتاب شو
5. خود را مده بخواب که دارم حکایتی
6. بشنو فسانه من و آنگه بخواب شو
7. یکباره عاشق از در خود همچو سگ مران
8. گاهی بلطف کوش و گهی بر عتاب شو
9. یا چشمه حیات بپوش ای خضر ز خلق
10. یا دستگیر تشنه بیک جرعه آب شو
11. کشتی باده کشتی نوحست پیش ما
12. گو سیل غم ببار و جهان گو خراب شو
13. تا کی عذاب دوزخ هجران کشد کسی
14. اهلی ببر ز خویش و خلاص از عذاب شو
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده