اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1236

1. بر نقش شیرین کوهکن گریید چشم زار او

2. باشد کزین خون جگر رنگی برآرد کار او

3. مردن بسی اسان بود هرچند کز حرمان بود

4. گر در مذاق جان بود شیرینی گفتار او

5. آنسرو ما چالاک شد عاشق کشی بی باک شد

6. خواهد بسی سر خاک شد از جلوه رفتار او

7. بیروی آنگل پیرهن چندان بگریم در چمن

8. کاخر دمد از اشک من گل بر سر دیوار او

9. بازار او گر بنگری صدماه دارد مشتری

10. گم شد چو یوسف صد پری از گرمی بازار او

11. بی سرو قد نورسی گلشن بود خار و خسی

12. جنت نمیخواهد کسی بی نعمت دیدار او

13. از ابر چشم خونفشان اهلی نماند تشنه جان

14. ضایع نگردد در جهان حال دل افکار او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به کسی نظر ندارد بجز آینه بت من
* که ز عکس چهره خود شده است بت پرست او
شعر کامل
مولوی
* ناگشوده گل نقاب آهنگ رحلت ساز کرد
* ناله کن بلبل که گلبانگ دل افکاران خوش است
شعر کامل
حافظ
* از زبان شکوه ما عیش عالم تلخ شد
* تلخی کام شکر از تلخی بادام ماست
شعر کامل
صائب تبریزی