اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1239

1. قدر ارباب وفا نیست بخاک در تو

2. بیوفایی و وفا قدر ندارد بر تو

3. گر ز ما جان طلبی از تو نداریم دریغ

4. جان و سر هر دو فشانیم بخاک در تو

5. درد می گرچه بزهر غم ما تریاک است

6. بایدش چاشنیی از لب چون شکر تو

7. میگذارم همه تن شمع صفت پیش تو لیک

8. روح می پروردم صحبت جان پرور تو

9. ای میت شیره جان نقل شرابت چکنم

10. که کباب جگر من نبود در خور تو

11. خسروا، گر ندهی جرعه جامی به فقیر

12. چه سفال می رندان و چه جام زر تو

13. آفتابی تو و یک ذره ز اهلی تا هست

14. نیست ممکن که بپوشد نظر از منظر تو


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ثنا و حمد بی‌پایان خدا را
* که صنعش در وجود آورد ما را
شعر کامل
سعدی
* سر مرد جنگی خرد نسپرد
* که هرگز نیامیخت کین با خرد
شعر کامل
فردوسی
* مخدوم شمس دین است تبریز رشک چین است
* اندر بهار حسنش شاخ و شجر به رقص آ
شعر کامل
مولوی