اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1243

1. هر که آن گل پا نهد در دیده نمناک او

2. عاقبت شاخ گلی سر بر زند از خاک او

3. همچو آهو باز خواهم دیده را بعد از هلاک

4. تا سر خود را بینم بسته فتراک او

5. آتش دوزخ ز آب کوثرم خوشتر بود

6. گر بود در پیش چشمم روی آتشناک او

7. جان آنصاحب نظر آیینه عین دلست

8. کز غبار دیگران دورست چشم پاک او

9. میشود دود دلم از سینه چونسروی بلند

10. هر گه آرم در نظر سر و قد چالاک او

11. هر که در دل تلخی عشق است او را خوشگوار

12. زهر باشد از لب نوشین لبان تریاک او

13. کس سخن نزدیک اهلی چونکند از ترک عشق

14. زانکه دورست اینسخن بسیار از دراک او


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گرش ببینی و دست از ترنج بشناسی
* روا بود که ملامت کنی زلیخا را
شعر کامل
سعدی
* گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
* گفتا چه کار داری گفتم مها سلامت
شعر کامل
مولوی
* یافت در بی بصری گمشده خود یعقوب
* بصر از هر که گرفتند بصیرت دادند
شعر کامل
صائب تبریزی