غزل شمارۀ 1249
1. مدعی در جوش و ما بیهوش از آن نو گل شده
2. بلبلان خاموش و مرغ هرزه گو بلبل شده
3. آفتاب من که سوزد برق حسنش خشک و تر
4. سبزه تر بین که گرد عارضش سنبل شده
5. در کمین صید دل از زلف و خال و چشم مست
6. فتنه ها دارد سرفتنه آن کاکل شده
7. دیگرانرا جزوییی گر سوخت برق حسن او
8. خرمن صاحبدلان بر باد جزو و کل شده
9. همنشین آسان نشد اهلی بدان سر و سهی
10. باغبان خون خورده عمری تاقرین گل شده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده