غزل شمارۀ 1262
1. نه دیده مثل تو دیده نه کس نشان داده
2. فرشته خوی و پریروی و آدمیزاده
3. تویی که سرو بلندت ز پاکدامنی
4. قدم بدیده هیچ آفریده ننهاده
5. منم که جز بجمال تو همتم هرگز
6. بر آفتاب فلک چشم مهر نگشاده
7. خدایرا مددی ای همای بخت که من
8. گدای شهرم و با پادشه درافتاده
9. ز فیض میکده خالی کجا بود اهلی
10. که سالهاست که چون خم بخدمت استاده
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده