اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 127

1. جان بخشی یی که با لب لعل تو ای پری است

2. چون چشمه حیات ز پاکیزه گوهریست

3. خاصیتی که جوهر حسن تو می دهد

4. از خوب سیرتی است نه از خوب منظری است

5. آن یوسفی که در سر بازار حسن تو

6. صد آفتاب با رخ چون ماه و مشتری است

7. ما زهر غم خوریم و تو می با شکر لبان

8. ما جان دهیم و لعل تو در ذره پروری است

9. دل آن پری به دست نگاری کجا دهد

10. نقش نگار در کف او دام دلبری است

11. کی آدمی به وصل پری راه می برد

12. دیوانه است هر که طلبکار آن پری است

13. ای آب خضر ظلمت اهلی ز بخت اوست

14. ورنی فروغ روی تو خورشید خاوری است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آب حیوان تیره گون شد خضر فرخ پی کجاست
* خون چکید از شاخ گل باد بهاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* نوبهاران که دمد شاخ گُلی از گِل من
* غنچه هایش بود آغشته به خونِ دل من
شعر کامل
جامی
* تا داشتیم چون سرو یک پیرهن درین باغ
* از گرم و سرد عالم پروا نبود ما را
شعر کامل
صائب تبریزی