اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1272

1. بیمارم و لب تشنه و از قافله مانده

2. آبی که بود در جگرم ز آبله مانده

3. بگشا سر آن زلف چو زنجیر و نگه کن

4. جان داده صد آشفته و در سلسله مانده

5. تن غرقه بخون دل و محبوب نه راضی

6. ما خسته و پا در گل و او در گله مانده

7. رفتند رقیبان همه در کعبه مقصود

8. عاجز صفتانند درین مرحله مانده

9. جان رخت ببست از تن پر درد و هنوزش

10. در گوش و دل از ناله من غلغله مانده

11. فریادرس ایعقل گرانمایه که اهلی

12. در چنگ حریفان تنگ حوصله مانده


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به آن رخسار گندم‌گون جمالت راست بازاری
* که قرص آفتاب آنجا نمی‌ارزد به یک ارزن
شعر کامل
محتشم کاشانی
* خاطری معمور کردن، از دو عالم خوشترست
* گنج را در دامن ویرانه می ریزیم ما!
شعر کامل
صائب تبریزی
* بس بگردید و بگردد روزگار
* دل به دنیا درنبندد هوشیار
شعر کامل
سعدی