غزل شمارۀ 1288
1. هان ای خضر که آب بقانوش کرده یی
2. یاران تشنه را چه فراموش کرده یی
3. گوش رضا بحال محبان نمینهی
4. گویا ز دشمنان سخنی گوش کرده یی
5. چون صاف عیش مردم هشیار داده
6. مارا ز درد هجر چه مدهوش کرده یی
7. گر ناله یی کند دل بدخو ز جور تو
8. اوراگناه نیست تو بدخوش کرده یی
9. اهلی چو دور شاه علاء الدین محمد است
10. اینجام سرخوشی ز کجا نوش کرده یی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده