اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1311

1. از غمزه گه عتاب و گهی خنده میکنی

2. مارا چو شمع میکشی و زنده میکنی

3. از نوغزال اگر تو درآیی بگشت شهر

4. خوبان شهر را همه شرمنده میکنی

5. آن یوسفی که سروقدان را ز بند خویش

6. آزاد میکنی و دگر بنده میکنی

7. شوخی و نوجوان و شه حسن از آن سبب

8. ننگ از من فقیر کهن ژنده میکنی

9. ای آفتاب اگر تو بخاک افکنی نظر

10. هر ذره خاکرا مه تابنده میکنی

11. ای باد دم مزن ز گل من که شمع را

12. از شرم آن جمال سر افکنده میکنی

13. در بزم عیش با همه در عین یاریی

14. جور و جفا باهلی درمانده میکنی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* درد از جهت تو عین داروست
* زهر از قبل تو محض تریاک
شعر کامل
سعدی
* بر پاره کاغذی دو سه مدی توان کشید
* دشنام و هر چه هست غرض یادگار تست
شعر کامل
وحشی بافقی
* پیش ناهن چه حاصل ذکر پردازی کمال
* دانه گوهر چه ریزی مرغ ارزن خواره را
شعر کامل
کمال خجندی