اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1313

1. دی شامگه کز پیش من مرکب بتندی تاختی

2. رفتی چو خورشید از نظر روز مرا شب ساختی

3. چون خون نریزد چشم من کز بعد عمری یکشبم

4. ساقی شدی می دادیم بازم ز چشم انداختی

5. ای در میان گلرخان قد تو در خوبی علم

6. بشکست بازار بتان هرجا علم افراختی

7. ناگه نظر کردی بمن گفتم طبیب من شدی

8. تا حال خود گفتم ترا با دیگران پرداختی

9. کارم چو ماه از مهر تو چون اندک اندک شد درست

10. رخ تافتی باز از غمم چون ماه نو بگداختی

11. من خود چه ارزم پیش تو کز لاله رویان جهان

12. شد صدهزاران خاک و تو قدر یکی نشناختی

13. اهللی تو در نرد وفا از نقش وصل آن پری

14. اول زدی داوی عجب آخر ولی درباختی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سر سودای تو در سینه بماندی پنهان
* چشم تردامن اگر فاش نگردی رازم
شعر کامل
حافظ
* ضرورتست که نیک کند کسی که شناخت
* که نیکی و بدی از خلق داستان ماند
شعر کامل
سعدی
* آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
* نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست
شعر کامل
حافظ