اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1331

1. دمی گر صورت شیرین سخن با کوهکن گفتی

2. بدو فرهاد دادی جان شیرین تا سخن گفتی

3. چه دشنام کسی گوید من نومید میگویم

4. چه بودی گر من آنکس بودمی تا این بمن گفتی

5. چه وصف غنچه گویم با وجود آن دهان کو را

6. اگر بودی زبانی وصف آن شیرین دهن گفتی

7. ز رشگ او دریدی جامه و گفتی ز شوقست این

8. اگر با گل حدیث حسن آنمرغ چمن گفتی

9. ندارد آنزبان اهلی که گوید حال خود پیشش

10. چه بودی دوستی حال از زبان خویشتن گفتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نوح را کشتی شکست از لطمهٔ توفان عشق
* کس نیامد بر کنار از بحر بی‌پایان عشق
شعر کامل
فروغی بسطامی
* منم دل پر از غم ز کردار خویش
* بغم بسته جان را ز تیمار خویش
شعر کامل
فردوسی
* باده‌ات از کوه سکونت برد
* عیب مکن زان که وقاریم نیست
شعر کامل
مولوی