اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1359

1. بردی دلم اگرچه ندارم شکایتی

2. دل باز ده که با تو بگویم حکایتی

3. ما بنده توییم چرا بیعنایتی

4. کس دل به بندگی ننهد بی عنایتی

5. از درد دل نهایت کارم پدید نیست

6. درد دل است این که ندارد نهایتی

7. از آب خضر و آتش موسی غرض تویی

8. هرکس کند ز قصه حسنت روایتی

9. جز ما که جان بمهر تو دادیم بیگناه

10. از جرم دوستی نکشد کس جنایتی

11. پیش تو در حمایت بخت است هر که هست

12. هرگز نکرد بخت بد ما حمایتی

13. اهلی دل از وفای تو و بخت خود بردی

14. لیکن هنوز میکشدش دل سرایتی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سلطان که خشم گیرد بر بندگان حضرت
* حکمش رسد ولیکن حدی بود جفا را
شعر کامل
سعدی
* ز هر سو شاخ گیسو شانه می‌کرد
* بنفشه بر سر گل دانه می‌کرد
شعر کامل
نظامی
* بعد از این دست من و دامن سرو و لب جوی
* خاصه اکنون که صبا مژده فروردین داد
شعر کامل
حافظ