اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1377

1. نظری فکن که دارم تن زار و روی زردی

2. لب خشک و دیده تر دل گرم و آه سردی

3. تو که آفتاب حسنی چه غمت ز خاکساران

4. که بدامن تو هرگز ننشسته است گردی

5. غم جان خسته ما نخورد طبیب جانها

6. مگر این طبیب مارا بدهد خدای دردی

7. دل خسته زخم هجران به هلاک کرد درمان

8. اگر این دوا نبودی دل ریش ما چه کردی

9. سر آنحریف گردم که بخون خویش رقصد

10. نه چو گرد باشد بره تو هرزه گردی

11. که رسد بخضر و عیسی برسان بما خدایا

12. نفس حیات بخشی قدم جهان نوردی

13. تو بسعی خویش اهلی نشوی قبول دلها

14. مگر آنکه بر تو افتد نظر قبول مردی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* دروازه هستی را جز ذوق مدان ای جان
* این نکته شیرین را در جان بنشان ای جان
شعر کامل
مولوی
* آن کس از دزد بترسد که متاعی دارد
* عارفان جمع بکردند و پریشانی نیست
شعر کامل
سعدی
* زیر شمشیر حوادث پای بر جاییم ما
* رو نمی تابیم از سیلاب، دریابیم ما
شعر کامل
صائب تبریزی