غزل شمارۀ 1388
1. سوخت دل از ناله ام چند خروشد کسی
2. مرگ بجان میخرم کاش فروشد کسی
3. بیخ من و کوهکن کوشش بی بخت کند
4. آدمی از سنگ نیست چند بکوشد کسی
5. آینه حسن تو زنگ ز دل میبرد
6. حیف بود کز رخت دیده بپوشد کسی
7. تلخ بود بی تو می زهر بود گر خورم
8. آب حیات ای پسر بیتو ننوشد کسی
9. مانع اهلی مشو گر بخروشد ز غم
10. دل مخراش از ستم تا نخروشد کسی
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده