اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 1397

1. چو به تیغ کین ز خشمم بسر رکاب آیی

2. بخدا که پیش چشمم به از آفتاب آیی

3. همه دم چو برق تازی بسرم چه گرمیست این

4. که بقتل بیگناهی بچنین شتاب آیی

5. ز سرشک از آن کنارم همه دم پر آب باشد

6. که تو نوغزال گاهی بکنار آب آیی

7. تو که گنج حسن و نازی چه شود اگر زمانی

8. بزکوه حسن و خوبی سوی این خراب آیی

9. من مفلس گدا را بخیال هم نگنجد

10. که درآیی از درمن مگرم بخواب آیی

11. طمع ایحریف کم کن ببتان که مست نازند

12. مگر آنکه سوی ایشان بدلی کباب آیی

13. سر کوی دوست اهلی ز شماره شهیدان

14. نه قیامتست آنجا که تو در حساب آیی


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گلی کان پایمال سرو ما گشت
* بود خاکش ز خون ارغوان به
شعر کامل
حافظ
* ملکی که پریشان شد از شومی شیطان شد
* باز آن سلیمان شد تا باد چنین بادا
شعر کامل
مولوی
* از شمع سه گونه کارآموزم
* می گریم و می گدازم و می سوزم
شعر کامل
مسعود سعد سلمان