اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 18

1. ما چنین بیخود اگر یار رسد بر سر ما

2. که خبر می دهد ار دل نطپد در بر ما؟

3. لحظه ای باش که از شوق تو آییم بهوش

4. گر پی پرسش ما آمده یی بر سر ما

5. تا دل سوخته خاکستر گلخن نشود

6. ننهد تن سگ کوی تو به خاکستر ما

7. جرعه یی بخش که چون لاله زغم سوخته ایم

8. تا بکی بشکنی از سنگ ستم ساغر ما

9. تن زغم خاک شد و دیده زنم خشک نشد

10. آه از این سوز دل و وای زچشم تر ما

11. زان دل از میوه بستان سلامت کندیم

12. که بود سنگ ملامت چون سگان در خور ما

13. در ما بسته زلفین بتان شد اهلی

14. حلقه کعبه گرفتن نگشاید در ما


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چو او مرز گیرد بشمشیر تیز
* برانگیزد اندر جهان رستخیز
شعر کامل
فردوسی
* مرا در مجلس خوبان سماع انس کی باشد
* که چون سروی برقص آید مرا از رقص وا دارد
شعر کامل
خواجوی کرمانی
* ز حسرت لب شیرین هنوز می‌بینم
* که لاله می‌دمد از خون دیده فرهاد
شعر کامل
حافظ