غزل شمارۀ 186
1. خندید گل و غنچه شکفت و چمن آراست
2. آن غنچه پژمرده که نشکفت دل ماست
3. با خار غمم خار گل ای مرغ چمن چیست
4. کاین خار من اندر جگر و خار تو در پاست
5. از کوی حبیبم سوی گلزار مخوانید
6. گلزار من آنجاست که دلدار من آنجاست
7. گلگشت چمن بر دل آزاده بود خوش
8. مرغان چمن را بگل و سرو چه پرواست
9. اهلی چو توان در قدم یار سر افکند
10. فرصت شمر اکنون که سرانجام نه پیداست
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده