غزل شمارۀ 202
1. کسی کش بوی آن گل در دماغ است
2. ز گلزار بهشت او را فراغ است
3. مگر آن گل به بستان شد که لاله
4. ز شرم عارضش در کنج باغ است
5. چرا روشن نباشد بزم مستان
6. که شمع روی یار اینجا چراغ است
7. ز غم باز آن گل رعنا کرا کشت؟
8. که غرق خون دگر منقار زاغ است
9. به کشتن هم مگو رستم ز داغش
10. هنوزم در کفن صد گونه داغ است
11. گل مقصود چون در جان اهلی است
12. چه سرگردان صبا در باغ و راغ است
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده