اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 21

1. گر بفانوس خیال آیی چو شمع اغیار را

2. در سماع آرد رخت صد صورت دیوار را

3. لاف خوبی گر زند گلزار پیش روی تو

4. برق حسنت آتش غیرت زند گلزار را

5. سینه ام چون غنچه بس کز داغ غم در تنگ بود

6. همچو گل صد پاره کردم سینه افکار را

7. چون شقایق شد سیه دل نرگس مستت زخون

8. سرخ از خون چند سازی نرگس خونخوار را

9. کی شود جوش خریداران کم از بازار تو

10. چون به از حسنت متاعی نیست این بازار را

11. دشمنان را گر نباشد دوستی باما چه غم

12. دوستی با دشمنان تا چند باشد یار را

13. پای مقصود تو را اهلی در این دیر کهن

14. رشته جان دارد بگسل این زنار را


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* اگر چه مغز بادام است بس نغز
* بباید پوست کندن تا دهد مغز
شعر کامل
امیرخسرو دهلوی
* نباید که باشد جز از آفرین
* که پاکی نژاد آورد پاک دین
شعر کامل
فردوسی
* تا نشوی تشنه به تدبیر باش
* سوخته خرمن چو تباشیر باش
شعر کامل
نظامی