اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 216

1. گر تیغ تو خواهد سرو جان هم چه نزاع است

2. جان پیش تو چون خاک بود سر چه متاع است

3. چون پای تو بوسم بوداع از سر حسرت

4. کآتش ز لبم شعله زنان وقت وداع است

5. منگر به حقارت دل ما را که ز مهرت

6. گر ذره بود ذره خورشید شعاع است

7. مخمور غم عشق تو دارد سر کویی

8. زان روی که در مدرسه عقل صداع است

9. چون گوی فلک دل که بچو گان تو افتاد

10. گویی ز ازل تا ابدش وقت سماع است

11. با سلطنت وصل چه جای دگران است

12. اهلی اگر این بحث کند جای نزاع است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* من جلوهٔ شباب ندیدم به عمر خویش
* از دیگران حدیث جوانی شنیده‌ام
شعر کامل
رهی معیری
* عزتم بین که بر آرنده ی حاجات هنوز
* از لبم نام تو هنگام دعا نشنیده است
شعر کامل
عرفی شیرازی
* حضور خلوت انس است و دوستان جمعند
* و ان یکاد بخوانید و در فراز کنید
شعر کامل
حافظ