اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 221

1. خوش درآ در خانه دل زانکه جان از خانه رفت

2. کم کن این نا آشنایی کز میان بیگانه رفت

3. خرم آن کز بهر دل جان و جوانی جمله باخت

4. چون زلیخا در طریق عاشقی مردانه رفت

5. شمع من سر تا قدم حسن است و لطف و مردمی

6. آتش خشمی که بودش بر سر پروانه رفت

7. پنج روزی مانده، از میخانه چون بیرون رود

8. هر که او پنجاه سالش عمر در میخانه رفت

9. شانه گفت: از زلف او تا بی گشادن مشکل است

10. حالیا حرف امیدی بر زبان شانه رفت

11. دانه خالت که بر رخ دلفریب افتاده است

12. ای بسا مرغ دلی کو بر سر این دانه رفت

13. جان من دریاب اهلی را درین دیر خراب

14. پیش از آن روزی که گویی گنج ازین ویرانه رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آن کس است اهل بشارت که اشارت داند
* نکته‌ها هست بسی محرم اسرار کجاست
شعر کامل
حافظ
* موش با جاروب در سوراخ نتوانست رفت
* خواجه با چندین علایق چون به حق واصل شود؟
شعر کامل
صائب تبریزی
* یک جهان شوخی به یک عالم حیا آمیختند
* کان دو رعنا نرگس از بستان حسن انگیختند
شعر کامل
محتشم کاشانی