اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 232

1. حسن تو گرچه با همه کس در تجلی است

2. با دیگران به صورت و باما بمعنی است

3. خاک ره از فروغ تو ای آفتاب حسن

4. هر ذره را به چشمه خورشید دعوی است

5. عیسی دهد بمرده ز گفتار جان ولی

6. مسکین کسی که کشته گفتار عیسی است

7. حال من و سگت زعنایت گذشته است

8. احوال ما حکایت مجنون و لیلی است

9. اهلی ز اهل دولت اگر بر کناره ماند

10. دولت همین بسش که نه از اهل دنیی است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* چشم و لب پیش من آور چو رسد باده به من
* تا بود نقل مرا شکر و بادامی چند
شعر کامل
عبید زاکانی
* نثار روی تو هر برگ گل که در چمن است
* فدای قد تو هر سروبن که بر لب جوست
شعر کامل
حافظ
* چو سوفارش آمد بپهنای گوش
* ز شاخ گوزنان برآمد خروش
شعر کامل
فردوسی