اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 237

1. از لطف اگرچه با سگ خویشت عجب خوش است

2. من کیستم که با تو نشینم ادب خوش است

3. گر کعبه وصال تو نتوان بسعی یافت

4. ننشینم از طلب که درین ره طلب خوش است

5. گر بر تو خوش بود غم و اندوه عاشقی

6. ورنی بهر که هست نشاط و طرب خوش است

7. من منع صوفی از می و شاهد نمیکنم

8. با لعل یار ساغر می لب بلب خوش است

9. صاحب خرد خمار بلا سال و مه کشد

10. اهلی که مست عشق بود روز و شب خوش است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* تا چند در میان فکنی باد و شانه را؟
* دل را نمی دهیم به زلف تو، زور نیست!
شعر کامل
صائب تبریزی
* جان عشاق سپند رخ خود می‌دانست
* و آتش چهره بدین کار برافروخته بود
شعر کامل
حافظ
* کدام بلبل آتش نفس به باغ آمد؟
* که خون مرده دلان جوش ارغوان برداشت
شعر کامل
صائب تبریزی