اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 244

1. خونم به جور تیغ تو در گردن خودست

2. هر کس با تو دوست بود دشمن خودست

3. مستانه سرو ناز تو ره میرود مگر

4. سرمست جلوه ای خرامیدن خودست

5. خار ره تو هر که بسوزن کشد ز پا

6. همچون مسیح خار رهش سوزن خودست

7. جز تیغ دوست کیست که فریادرس شود

8. ما را که کار دل همه در گردن خودست

9. هرگز نظر به خرمن عالم نمی کند

10. اهلی که خوشه چینی اش از خرمن خودست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* کس نمی‌گوید که یاری داشت حق دوستی
* حق شناسان را چه حال افتاد یاران را چه شد
شعر کامل
حافظ
* حافظ ز دیده دانه اشکی همی‌فشان
* باشد که مرغ وصل کند قصد دام ما
شعر کامل
حافظ
* کمال است در نفس انسان سخن
* تو خود را به گفتار ناقص مکن
شعر کامل
سعدی