اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 291

1. گاه گاهم خانه از برق وصالش روشن است

2. لیک تابروی نظر میافکنم در رفتن است

3. غارت دین میکند مژگان اومن چون کنم

4. کاندرین ره هر سر مویی مرا یک رهزن است

5. ایکه پنداری چو فانوس آتشم در پیرهن

6. شعله ور جانست چون شمعم که در پیراهن است

7. عارض خوی کرده ات ای گل ز گوهر خرمنی است

8. چشم از مژگان پرنم خوشه چین خرمن است

9. طوطی مسکین که چون من بنده خط تو شد

10. طوق لعل او ببین کش خون خود در گردن است

11. دامن نیلی قبایی شسته ام از گرد ره

12. زان سبب صد رود نیل از گریه ام در دامن است

13. غم مخور اهلی گرت سوزد فلک از داغ دل

14. زانکه دامن گیرش آخز چون شفق آه من است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم
* که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* به نام خداوند خورشید و ماه
* که او داد بر آفرین دستگاه
شعر کامل
فردوسی
* باش تا خواجه درین باب چه گوید، چه کند
* آب چون زنگ خورد یا می چون آب بقم
شعر کامل
فرخی سیستانی