اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 302

1. گر صد هزار سال وصالت میسر است

2. یالله اگر بیک شب هجران برابرست

3. بی روی دوست مرگ به از زندگی بود

4. با درد هجر زهر ز تریاک خوشترست

5. تا مانده است یک رمق از جان تشنه ام

6. گر جرعه یی بود لب او روح پرورست

7. آن دم که مرد تشنه لب از آرزوی آب

8. آبش چه سود دارد اگر آب کوثرست

9. ناصح چو مرهمی ننهی نیش هم مزن

10. بر زخم خورده طعنه زدن زخم دیگرست

11. هرجا که بگذرم همه زخم زبان خورم

12. کومر همی؟ که روی زمین جمله نشترست

13. اهلی، گرت ز نخل رطب دست کوته است

14. همت بلند دار که روزی مقدرست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* بر جهان تکیه مکن ور قدحی می داری
* شادی زهره جبینان خور و نازک بدنان
شعر کامل
حافظ
* کدام آلاله می‌بویم که مغزم عنبرآگین شد
* چه ریحان دسته بندم چون جهان گلزار می‌بینم
شعر کامل
سعدی
* چون شجاعت نبود، تیغ کند کار نیام
* جوهری مردی اگر هست، عصا شمشیرست
شعر کامل
صائب تبریزی