اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 325

1. گردون که کین اهل نظر در نهاد اوست

2. اسباب نامرادی ما بر مراد اوست

3. ساغر بغیر داد مرا زهر غم دهد

4. پیش که داد یار برم دار داد ازوست

5. می خوردنم بیاد لبش بود وین زمان

6. خون دلی که میخورم آنهم بیاد اوست

7. امروز در دلم گرهی از غم است سخت

8. کو ناو کی که چشم دلم بر گشاد اوست

9. اهلی متاع او سخن است و درین زمان

10. چیزی که نارواست متاع کساد اوست


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن
* گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت
شعر کامل
مولوی
* به وصلش تا رسم صد بار بر خاک افکند شوقم
* که نو پروازم و شاخ بلندی آشیان دارم
شعر کامل
نظیری نیشابوری
* تو از خون چندین سر نامدار
* ز بهر فزونی درختی مکار
شعر کامل
فردوسی