اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 370

1. چون کوهکن با بیستون گفتم توانم راز گفت

2. طاقت نبودش کوه هم حرفی که گفتم بازگفت

3. ز اول نظر در روی او دیدم هلاک خویشتن

4. انجام حال عاشقان هم از آغاز گفت

5. از غمزه غماز او رسوای عالم گشته ام

6. مسکین کسی کاحوال خود با مردم غماز گفت

7. چون سایه شد سرو سهی خاک ره آنسرو قد

8. کار از نیاز اینجا رود نتوان سخن از ناز گفت

9. گر رشته جان بگسلد اهلی منال از دست او

10. کین نکته در گوش دلم چنک حزین آواز گفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به شوربختی ازان دل نهاده ام که نمک
* برای تلخی بادام بهتر از قندست
شعر کامل
صائب تبریزی
* معلم گو ادب کم کن که من ناجنس شاگردم
* پدر گو پند کمتر ده که من نااهل فرزندم
شعر کامل
سعدی
* ز مستی های شوق آن بلبل شوریده احوالم
* که نشناسد اگر صد بار بیند آشیانش را
شعر کامل
نظیری نیشابوری