اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 396

1. رقیب از کوی آن دهقان پسر رفت

2. بیا ساقی، که مرک از ده بدر رفت

3. بده جام می صافی که از دل

4. غبار غم بصد خون جگر رفت

5. زرشک حال خورشید از شفق پرس

6. که در خون جگر روزش بسر رفت

7. شب هجرم ندارد صبح گویا

8. چراغ صبح بر باد سحر رفت

9. مگو ای عاشق از کشتن حذر کن

10. چو عاشق شد کسی کار از حذر رفت

11. چراغ دیده ام گردید بی نور

12. دمی کان نور چشمم از نظر رفت

13. به دستاویز سر میخواست اهلی

14. که در کویش رود سر پیشتر رفت


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* نخل بند چمن حسن تو بر قدرت خویش
* آفرین کرد چو نخل قد دلجوی تو ساخت
شعر کامل
محتشم کاشانی
* باز خون دلم از دیده روان خواهد شد
* چشمم از هر مژه خونابه فشان خواهد شد
شعر کامل
جامی
* اشک خونین بنمودم به طبیبان گفتند
* درد عشق است و جگرسوز دوایی دارد
شعر کامل
حافظ