اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 400

1. آنکه فرشته را ازو دست امید کوته است

2. با دل ما بود ولی از دل خود کی آگه است

3. از بر ما چه میروی بهر خدا که باز گرد

4. جان بفدای مرکبت چشم امید بر ره است

5. دست بلند همتان عشق چو آفتاب کرد

6. سایه ز پست همتی گمشده در ته چه است

7. بر من پیر ای جوان طعنه ز عاشقی مزن

8. باده چو سالخورده شد مستی و سوز آنگه است

9. جامه زهد دوختن بر تن پیر سینه چاک

10. عقل هوس کند ولی رشته عمر کوته است

11. ز آتش دوزخش چه غم اهلی از ابر لطف تو

12. سایه رحمت تواش در همه حال همره است


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* ز خاکی که خون سیاوش بخورد
* به ابر اندر آمد درختی ز گرد
شعر کامل
فردوسی
* به گوش تو گر نام من بگذرد
* دم و جان و خون و دلت بفسرد
شعر کامل
فردوسی
* همیشه نرگس مست تو را بیمار می‌بینم
* ولی در عین بیماریش مردم‌دار می‌بینم
شعر کامل
سلمان ساوجی