اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 477

1. عرش و معراج نه در خورد من زار بود

2. عرش من کرسی و معراج سردار بود

3. سینه گر زخم تو دوزد سپر طعنه شود

4. رشته کاین کار کند رشته زنار بود

5. زین چمن هرچه نه چون لاله درو داغ دلیست

6. گر همه شاخ گل تازه بود خار بود

7. آن زمان بر تو وزد بوی گل باغ بهشت

8. که گل باغ جهان در نظرت خوار بود

9. مستی و جامه دریدن صفت انسانست

10. هرکه اینها نکند صورت دیوار بود

11. جان بخواری کشد از سینه اهلی غم عشق

12. همچو آن رشته که در خاک گرفتار بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* به من ده آن می احمر، به مصر و یوسفانم بر
* که سیرم زین بیابان و ازین من و ازین سلوی
شعر کامل
مولوی
* به جهان خرم از آنم که جهان خرم ازوست
* عاشقم بر همه عالم که همه عالم ازوست
شعر کامل
سعدی
* ای توانگر مفروش این همه نخوت که تو را
* سر و زر در کنف همت درویشان است
شعر کامل
حافظ