غزل شمارۀ 495
1. فراخ دستی گل داد عیش و مستی داد
2. شکست کار دل غنچه تنگدستی داد
3. بهم عنانی عقل از غم جهان که رهد؟
4. خوش آنکه در غم عالم عنان بمستی داد
5. مکش ز دار فنا سر ز پستی همت
6. که سر بلند نشد هرکه تن به پستی داد
7. فغان من چه عجب زان دهان که پیدا نیست
8. ز نیستی است فغان کس نزد ز هستی داد
9. خدا پرستی اهلی کنون چه سود دهد
10. که همچو بر همنان داد بت پرستی داد
بعدیقبلی
هیچ نظری ثبت نشده