اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 516

1. سر من اگر نشانی ز در کنشت دارد

2. چکنم کسی چه داند که چه سرنوشت دارد

3. بصلاح و پند مردم تن من چگونه چون خم

4. نشود سرشته می که چنین سرشت دارد

5. نرسد بدرد نوشان المی ز سیل فتنه

6. که سراچه محبت نه بنای خشت دارد

7. چو قدح کشیم رنجد چو کنیم توبه گوید

8. که هنوز عاشق ما غم خوب و زشت دارد

9. چو شراب خورد اهلی ز کف حبیب امشب

10. که حواله صبوحی به می بهشت دارد


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* غافل از مور مشو گرچه سلیمان باشی
* که ز هر ذره به درگاه خدا راه بود
شعر کامل
صائب تبریزی
* من مرغکی پربسته‌ام زان در قفس بنشسته‌ام
* گر زان که بشکستی قفس بنمودمی پرواز را
شعر کامل
سعدی
* گفتی شبی به خواب تو آیم ولی چه سود
* چون من به عمر خویش ندانم که خواب چیست
شعر کامل
جامی