اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 522

1. گفتم ار عاشق شوم گاهی غمی خواهم کشید

2. من چه دانستم که بار عالمی خواهم کشید

3. زهر پنهان در می عشق است اما دلکش است

4. کشته هم گر میشوم زین می دمی خواهم کشید

5. چشم خونریز تو گر مردم کشی زین سان کند

6. در سر کوی تو هر دم ماتمی خواهم کشید

7. آتش محرومیم تیزست و نتوان باتو گفت

8. این سخن باری بگوش محرمی خواهم کشید

9. چاک شد زان لب دلم اهلی کمال شوق بین

10. کاین چنین زخمی بیاد مرهمی خواهم کشید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* قدر مجموعه گل مرغ سحر داند و بس
* که نه هر کو ورقی خواند معانی دانست
شعر کامل
حافظ
* دل بیمار شد از دست رفیقان مددی
* تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم
شعر کامل
حافظ
* گنج زر گر نبود کنج قناعت باقیست
* آن که آن داد به شاهان به گدایان این داد
شعر کامل
حافظ