اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 525

1. دل از غم زار و یارش صحبت اغیار میباید

2. هلاک جان عاشق را همین در کار میباید

3. به لاف عاشقی نتوان ز خیل عشقبازان شد

4. جگر پرخون و دل پر درد و دل افگار میباید

5. به اندک عشوه لطفی که از یاری کسی خواهد

6. تحمل بر جفای دشمنش بسیار میباید

7. بدان کان نمک یعقوب یوسف را کند همسر

8. دریغا دیده بینا درین بازار میباید

9. بهشت و کوثر و غلمان ترا ارزانی ای زاهد

10. سخن ازیار گو باما که ما را یار میباید

11. چه سود از این که میگویم فدایت باد جان من

12. بگفتن راست ناید کار را کردار میباید

13. سر کوی تو گلزاریست ای سرو از گلندامان

14. چو اهلی عندلیبی هم در این گلزار میباید


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* آخر به چه گویم هست از خود خبرم چون نیست
* وز بهر چه گویم نیست با وی نظرم چون هست
شعر کامل
حافظ
* تاب بنفشه می‌دهد طره مشک سای تو
* پرده غنچه می‌درد خنده دلگشای تو
شعر کامل
حافظ
* در تکیه قلندران چو بنگم دادند
* در کاسه بجای لوت سنگم دادند
شعر کامل
ابوسعید ابوالخیر