اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 564

1. ابر نوروزی چو گل را بر ورق شبنم زند

2. غنچه تر سازد دماغ و خنده بر عالم زند

3. ای رقیب این جور تا کی کآخر اندر خرمنت

4. دود آه شب نشینان آتش ماتم زند

5. گریه حسرت ز حد شد ساقیا ساغر بیار

6. ترسم این طوفان محنت عالمی بر هم زند

7. ز آتش عشقت ملک را جان چو ما هرگز نسوخت

8. آه کاین برق بلا در خرمن آدم زند

9. تا ز زلفت دم زدم چون نافه خونین دل شدم

10. خون شود هر دل که از بوی محبت دم زند

11. خاک آدم در ازل عشق تو چون باغم سرشت

12. نیست آدم هرکه در عالم دمی بی غم زند

13. اهل مجلس را نماند خرمی گر بشنود

14. ناله اهلی که آتش در دل خرم زند


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* گر تو صد بار بیایی به سر کشته عشق
* چشم باشد مترصد که دگربار آیی
شعر کامل
سعدی
* ای که دستت می‌رسد کاری بکن
* پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار
شعر کامل
سعدی
* کاش کی می‌ریخت از بهر سرشک دیده‌ام
* دست معمار قضا طرح زمین تازه‌ای
شعر کامل
فروغی بسطامی