اهلی شیرازی_دیوانغزل ها (فهرست)

غزل شمارۀ 571

1. چشم مجنون هرچه بیند صورت لیلی بود

2. خوش بود صورت پرستی گر بدین معنی بود

3. من ز آب و رنگ حسن ساقی خود یافتم

4. آنچه فیض آب خضر و آتش موسی بود

5. گو بمیر افسرده دل کاین نکته با من شمع گفت

6. هر که از داغی نسوزد مردنش اولی بود

7. زان خوشم با کنج غم کز رشک غیر آسوده ام

8. دوزخی کاسوده باشم جنت اعلی بود

9. هر که با مشکین غزالان همچو مجنون خو گرفت

10. میرمد ز آنجا که بوی مردم دنیی بود

11. چاک دل نتواندم بی غمزه یی زلف تو دوخت

12. رشته مریم اگر با سوزن عیسی بود

13. در دو عالم گر نباشد مایه شادی غمت

14. خاطر اهلی ملول از دنیی و عقبی بود


بعدیقبلی

هیچ نظری ثبت نشده

ابیات برگزیده

* سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
* به طلبکاری این مهرگیاه آمده‌ایم
شعر کامل
حافظ
* بساط سبزه لگدکوب شد به پای نشاط
* ز بس که عارف و عامی به رقص برجستند
شعر کامل
سعدی
* از ترکتاز عشق کسی جان نمی برد
* این سیل بر خرابه وآبادمی زند
شعر کامل
صائب تبریزی